کد مطلب:3828 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:571

زندگی نامه شهید ثانی
مقدمه :

شهید ثانی یكی از اختران فروزان و ستارگان درخشان سپهر علوم و دانشهای اسلامی است كه در سایه زندگانی پربارش ، بركاتی را برای دنیای اسلام به ارمغان آورده ، و آثار گرانبهائی در علوم مختلف دینی - در ظل مساعی آمیخته با اخلاص و موفقیت آمیزش - از او به جای مانده است كه هر یك از این آثار همچون مهر تابان در میان تمام میراثهای علمی دانشمندان اسلامی ، برجسته و نمایان است و نظرهای فضلاء و دانشمندان را به خود معطوف می سازد. این دانشمند گرانمایه - چنانكه خواهیم دید - از فرهنگ و معارفی مایه و الهام می گرفت كه باید آنها را محصول كوششهای بی دریغ او در تحصیلات و مطالعات مداومش در مذاهب مختلف اسلامی برشمرد. آری او در مكاتب فقهی مذاهب پنجگانه اسلامی ، اندوخته هائی سرشار و گرانبها در خویشتن فراهم آورد، و با مسافرتها و گشت و گذارهای متعددی كه به صوب ممالك اسلامی در پیش گرفته بود، اساتید بزرگ و برجسته ای را درك كرد، و از محضر زبده ترین دانشمندان این ممالك بهره های فراوانی در علوم متنوع كسب نمود، و از ژرفای این ذخایر ارزشمند، درر و اصدافی را بیرون كشید كه در ساحل و كرانه های آثارش ، به رایگان در اختیار علاقه مندان قرار دارد.

شهید ثانی گامهای بلندی در پهنه علوم مختلف ، از قبیل : هیئت ، طب ، ریاضی ، ادب عربی ، فلسفه ، عرفان و سایر علوم برداشت كه ثمرات آن عبارت از كتب و آثار پرارزشی است كه در رابطه با این علوم و فنون از او به جای مانده ، و یا پاره ای از آنها از میان رفته ، و یا شناسایی نشده است .

این دانشمند عالیقدر - كه در فقه اسلامی ، شخصیتی كم نظیر می باشد - فقیهی صاحب نظر و برخوردار از استقلال در استدلال و استنباط و اجتهاد بوده و نظریاتی را ارائه كرده است كه باید آنها را گشایشگر مشكلات و عویصات علمی در ارتباط با فقه و اصول عقاید به شمار آورد.

یكی از نكات جالب و شگفت انگیز زندگانی این عالم بزرگوار این است : علیرغم آنكه فرصتهای او را می توان در مجموعه ای از مسافرتها و كوچشهای شاق و درازمدت و فرساینده خلاصه كرد، معهذا در طی عمر نسبة كوتاهش به این همه ذخایر علمی دست یافت و آثار بسیار ارزشمندی در دسترس شیفتگان علم قرار داد. چنین موفقیت شایان توجهی را نمی توان تحت هیچگونه محاسبات و مساعی عادی قرار داده و در نتیجه ، آنرا بازده كوششهای بی دریغ او در تحصیلات و مطالعات ، تلقی كرد؛ بلكه هر فرد واقع بینی ، چنان توفیق خارق العاده ای را محصول كوششهائی برمی شمارد كه قرین و همپای با امداد غیبی و توفیقات الهی بوده است .

(آری ، باید او را دانشمندی برشمرد كه شبانگاهانش به یاد خدا و استغفار و نماز و نیایش به درگاه پروردگار متعال ، و مجال و فرصتهای روزانه اش به تدریس و تاءلیف و رسیدگی به حوائج مردم و ارشاد آنها، و اوقاتش غالبا در سفرهای علمی مصروف می گشت ، و لحظه ای از پویش علمی و یا خدمت به خلق بازنمی ایستاد.

بنابراین سراسر زندگانی این فقیه عالیمقدار عبارت از یك زنجیره پیوسته ای است كه حلقات آنرا علم و عمل و تحصیل و تدریس و عبادت و جهاد در راه خدا تشكیل می دهد.

و از همه جالبتر آنكه : حلقات این زنجیره در نهایت ، با حلقه ای ارتباط می یابد كه این شخصیت عظیم را به كاروان شهدائی می پیوندد كه در راه فضیلت و علم ، جان باختند).

این چنین زندگانی نمونه و الگوپرداز، توانست شخصیتی را بیافریند كه باید او را مثل اعلای تقوی و عمل دانست . میراثهای علمی را كه از او به یادگار ماند، و نژاد پاك و خدمت گزاری كه از او به ثمر رسید، استمرار و تداوم چنان زندگانی پربركتی بود كه بایسته است سرمشق همه انسانهای پویای حقیقت و جویای سعادت باشد.

نام و نسب و بیت شهید ثانی :

زین الدین بن نورالدین علی بن احمد بن محمد بن جمال الدین بن تقی بن صالح بن مشرف عاملی جبعی ، معروف به (شهید ثانی ) در سیزدهم شوال 911 ه‍ ق در (جبع ) زاده شد، و در روز جمعه ، رجب 966 یا 965 ه‍ ق در (قسطنطنیه ) به شهادت رسید.

او در میان خاندانی پرورش یافت كه به فضل و دانش و تقوی نامبردار بوده اند: پدرش ، شیخ امام نورالدین علی ، معروف به (ابن الحجة ) یا (ابن الحاجة ) از افاضل زمان خود به شمار می رفت ، و بدینسان نیاهای دیگرش : جمال الدین و تقی ، و نیز جد والاترش : شیخ صالح - كه از شاگردان علامه حلی بود - همگی از دانشمندان و فضلاء زمان خویش محسوب می شدند.

خوانساری می نویسد:

(در زندگانی شهید ثانی ، آن نكته جالب و شگفت انگیزی (كه بایسته است مورد توجه قرار گیرد این است ) كه این بزرگوار، همچون مركز و كانونی به نظر می رسید كه پیرامونش با دائره علوم ، احاطه شده ، و یا بسان نقطه میانینی بود كه فضائل گروهی از ارباب فواضل ، اعم از سلف و نیاكانش و نیز خلف و بازماندگانشان با یك نسبت و شمار و عددی مساوی بدو می پیوست و به این نقطه مركزی می رسید، چون شش فرد از سلف و نیاكانش از فظلاء نامور زمان خود بوده اند، چنانكه تا این زمان (یعنی زمان خوانساری ) دانشمندان ناموری با چنین شمارش و تعداد، بلافاصله و از پی هم ، از او به ثمر رسیدند). بدین مناسبت می توان گفت : اعطاء عنوان (سلسلة الذهب ) به این بیت و خاندان ، عنوانی در خور و شایسته بوده است كه در تاریخ ، چنین عنوانی را به این بیت ارزانی داشت .

شهید ثانی در چنان خاندانی پرورش یافت ؛ بدون تردید، اصالت دینی و علمی خاندان و نیاكان بزرگوارش در تكوین شخصیت علمی و روانی او بی تاءثیر نبوده است ، چون ما نمی توانیم تاءثیر محیط پاكیزه و باارزشی مانند محیط خانواده عریق و اصیل شهید ثانی را در پیدائی شخصیتی چون او نادیده انگاریم . این انسان با فضیلت در خانواده ای دیده به جهان گشود كه فضای آنرا علم و فقه و فضیلت و معنویت ، عطرآگین و روح افزا ساخته ، و سامعه این دانشمند بزرگوار از گاهواره تا گاه شكوفائی عقل و خردش با سخن و نغمه هائی از علم و فضیلت و فقه و بینش دینی آنچنان خو گرفته و بدآنهاانس یافته بود كه تا واپسین لحظات حیات و رخداد شهادتش هرگز از رشته علم و فضیلت نگسسته و از كوشش های نستوهانه اش در راه دانش و دین حتی برای لحظه ای باز نایستاده بود.

سیما و اندام شهید ثانی :

ابن العودی در رساله خود می نویسد: (شهید ثانی ، دارای اندامی خوش و معتدل و قامتی متوسط و در اواخر عمرش كمی فربه بود. چهره اش زیبا و دارای موهای صاف و متمایل به سرخی ، چشمان و ابروانی مشكی و اندامی سپید و بازوان و ساقهای ستبری بوده است . انگشتان دستهایش بسان قلم های سیمین جلوه گر بود. هر بینده ای كه به چهره اش می نگریست و بیان دلنشین وی را می شنید حاضر نبود از او جدا شود، و از گفت و شنود با وی از هر هم و غمی دل آرام می گشت ، چشمها از مهابتش سرشار می شد و دلها در برابر شكوه معنویتش به نشاط در می آمد. و سوگند به خداوند متعال ، كه او برتر از آن اوصافی بود كه من از آنها یاد كردم ، و خصلتهائی ستوده در وجودش جلب نظر می كرد كه این خصلتها از آنچه بازگو كردم فزونتر بوده است ).

شهید ثانی همزمان با حیات پدر:

از آغاز طفولیت ، آثار نبوغ و هوش فوق العاده از رهگذر گفتار و رفتارش به چشم می خورد، و با اینكه عمرش از نه سال تجاوز نمی كرد - طبق نوشته ابن العودی - قرائت قرآن كریم را ختم نمود، و از آن پس به خواندن و فراگرفتن فنون ادبی و فقه نزد پدرش همت گماشت تا آنكه پدر در سال (925 ه‍ ق ) درگذشت . از جمله كتابهائی كه شهید ثانی نزد پدرش قرائت كرد، كتاب (المختصر النافع ) از محقق حلی ، و (اللمعة الدمشقیة ) از شهید اول بود. این كتابها علاوه بر كتابهائی بود كه در ادب عربی نزد پدر خواند. پدر در ازاء تحصیلات فرزندش ، شهریه ای را مقرر كرده و به او می پرداخت .

سفرهای علمی

1 - میس :

علیرغم آنكه شهید ثانی ، پدر را از دست داده بود، این حادثه نتوانست كمترین خللی در اراده او برای ادامه تحصیلاتش وارد سازد، و با اینكه هنوز دوران نوجوانیش را پشت سر نگذاشته بود به منظور ادامه كارش به قریه (میس ) كوچید و در محضر استاد دانشمند و بزرگوار: علی بن عبد العالی كركی از سال (925 ه‍ ق ) تا (933 ه‍ ق ) به تحصیلاتش ادامه داد، و كتابهای (شرایع الاسلام ) محقق حلی ، و (ارشادالاذهان ) علامه حلی ، و نیز قسمت مهمی از كتاب (قواعدالاحكام ) همان علامه حلی را بر او خواند.

شهید ثانی آنچنان با محضر درس این استاد، ماءنوس گشت كه هیچیك از مجالس درس اختصاصی و درسهای عمومی دیگران را از دست نمی نهاد. و در تمام این مجالس درسی شركت می جست و مدت هشت سال و سه ماه از محضر درس او مستفیض بود؛ و تا گاهی كه نزد این استاد به سر می برد و بالغ بر بیست و دو سال از عمرش را گذرانده بود همواره تا این ایام ، مشمول اهتمام و عنایت و توجه خاص استادش بوده ، و بهره های وافری از علم و فضیلت را از پیشگاهش كسب كرد.

2 - كرك نوح :

شهید ثانی در این تاریخ ، یعنی سال (933 ه‍ ق ) احساس كرد كه باید برای پربار ساختن تحصیلاتش ، قریه (میس ) را به سوی (كرك نوح ) ترك گوید، و آهنگ دیاری كند كه شیخ علی میسی ، شوهرخاله او در آنجا مقیم بود. پس از چنین سفر بود كه با دختر شیخ علی میسی ازدواج كرد، و او همسر بزرگ و نخستین شهید ثانی بوده است .

در كرك نوح با سید حسن بن سید جعفر، مؤ لف كتاب (المحجة البیضاء) آشنائی بهم رساند، و این استاد جدید را آنچنان پذیرا گشت كه پیوسته در محضر بحث و مذاكرات گوناگون او شركت می كرد، و كتاب (قواعد) میثم بحرانی ، و نیز كتابهای (التهذیب ) در اصول فقه ، و (العمدة الجلیة فی الاصول الفقهیه ) - كه از مؤ لفات استاد بوده است - و كتاب (الكافیه ) ابن حاجب در نحو را بر او خواند.

مراجعت به وطن

بیش از هفت ماه از اقامت شهید ثانی در (كرك نوح ) سپری نشده بود كه اشتیاق و علاقه به زادبوم ، وی را در سال (934 ه‍ ق ) به (جبع ) باز گرداند، و تا سال (937 ه‍ ق ) در وطن اقامت گزید؛ و در طی این مدت همواره سرگرم بحث و مذاكره علمی و ارشاد مردم و برآوردن حوائج دینی آنها بود، و ضمنا فضلاء و دانشمندان از اطراف و اكناف ، با او شد آمد برقرار ساخته و به مراوده با وی ماءنوس شدند. و سرانجام محضر او به صورت كانونی برای رفت و آمد متراكمی در آمد كه در طی آنها با دلسوزیهای فراوانی به كارسازی و تدبیر امور مراجعان - در كنار درس و مطالعاتش - قیام می كرد.

3 - دمشق :

شهید ثانی به دنبال گم گشته و نایافته ای در حال پویش و جستجو بسر می برد كه موجودی معلوماتش و نیز شدآمدهای علمی و اقبال مردم به او، نمی توانست روح پویای او را قانع و به گم گشته اش رهنمون سازد. لذا موقعیت علمی و اجتماعی او، از دیدگاهش هیچ جاذبه و فریبائی نداشت و نتوانست وی را شیفته و فریفته سازد تا به همان مقدار بسنده كند. به همین جهت بر آن شد كه (جبع ) را رها كرده و به سوی (دمشق ) ره سپرد. سرانجام در سال (937 ه‍ ق ) از دیار خویش به دمشق كوچید، و یكسال و اندی در آنجا درنگ نمود و به محضر درس شمس الدین محمد بن مكی ، فیلسوف محقق راه یافت ، و كتابهای (شرح الموجز) و (غایة القصد فی معرفة الفصد) - كه در طب و از مؤ لفات همین استاد بود - و نیز كتاب (فصول فرغانی ) در هیئت و بخشی از (حكمة الاشراق ) سهروردی را بر او خواند و كتاب (شاطبیة ) در علم قرائت را نزد احمد بن جابر تحصیل كرد، علاوه بر آن ، قرآن كریم را طبق قرائت نافع و ابن كثیر و ابی عمر و عاصم بر او قرائت نمود.

4 - مصر:

اهتمام علمی شهید تا همینجا، با مسافرت به دمشق و ادامه تحصیل در این دیار اشباع نشد و می خواست عرصه های گوناگون فكر و اندیشه را بازیافته و نمونه های متنوعی از فرهنگها و معارف را تحصیل كند، لذا در سال (943 یا 944 ه‍‍ق ) تصمیم گرفت دمشق را پشت سر گذاشته و راه مصر را در پیش بگیرد تا فضای جدیدی از فكر و اندیشه را برای خود جستجو كرده و با جهات و ابعاد نوینی - در سایه ارتباط با شخصیتهای علمی و اجتماعی -آشنا گردد.

نكته قابل ذكر این است كه هزینه های سفر شهید ثانی به وسیله فرد خیرخواهی به نام (حاج شمس الدین محمد بن هلال ) تاءمین می شد، كه این مرد شریف از دیرباز، مقرری ویژه ای در ایام تحصیلش به او می پرداخت و نیز خرج و نفقه او و خانواده اش را به عهده گرفته بود. از این شخص بزرگوار، اطلاع بیشتری در دست نیست و فقط آن نویسندگانی كه از شرح حال شهید ثانی یاد كرده اند نوشته اند كه شخص مذكور در سال (952 یا 956 ه‍ ق ) در میان خانه اش با زن و فرزندانش - كه یكی از آنها شیرخواره بوده است - به قتل رسید.

مدت مسافرت شهید ثانی از دمشق به مصر، حدود یكماه به طول انجامید، و كرامات و خوارق عاداتی در میان راه از او مشاهده شد كه شاگرد او، ابن العودی از آنها یاد كرده است .

مصر در آنروزگاران یكی از مراكز مهم جنبشهای علمی در میان بلاد و ممالك اسلامی به شمار می رفت . شهید ثانی در این سرزمین استادانی از مذاهب مختلف اسلامی را درك كرده بود كه در فقه و حدیث و تفسیر از تخصص و كارآئی عمیقی برخوردار بوده اند.

هدف شهید ثانی چنین بوده است كه می خواست از رهگذر شركت در حلقات درس استادانمختلف ، اطلاعات گسترده و عمیقی را در مذاهب مختلف اسلامی كسب كند و به اهداف این مذاهبدست یابد، و در نتیجه از ژرفای درون این مذاهب ، حق وباطل ، و درست و نادرست را دقیقا شناسائی نماید. (ما ضمن بر شمردن اساتید شهیدثانی ، مطالعات و تحصیلات او را در این دیار گزارش خواهیم كرد).

شهید ثانی توانست در مدتی كه در مصر به سر می برد موفق به تحصیل و مطالعات سودمندی شود، و مجالس گوناگونی را - كه به منظور درس و یامناقشات دائر می شد - درك كند و با اساتید بزرگی آشنا گردد.

با اینكه توقف او در مصر نسبة كوتاه بود توفیق یافت كه ذخائر فراوان و جالب توجهی از علم و دانش را برای خویشتن فراهم آورده و كتابهای درسی متعددی را نزد اساتید نخبه و برجسته مصر بخواند.

هدف این فقیه عالیقدر و عارف گرانمایه از شركت در مجالس درسی مصر، چنان نبود كه صرفا از محضر آنها علوم را فرا گیرد؛ چون او اكثر این علوم را قبلا در (جبع )، (میس )، (كرك نوح ) و (دمشق ) تحصیل كرده بود؛ علوم بلاغت و نحو و صرف ، قراءات ، و حدیث ، در مصر برای شهید ثانی مسائلی تازه و ناآشنا نبود. بنابراین در وراء این مطالعات باید هدف دیگری را شهید ثانی جستجو كرد، و آن این بود كه می خواست با روشهای متنوع - در رابطه با تدریس علوم - آشنا گردد، و درباره مذاهب و مكاتب مختلف فكری احاطه ای به هم رساند، و نحوه های گوناگون اندیشه های علمی را بازیابد. چنین هدفی بود كه شهید ثانی را بر آن داشت كه به مصر مسافرت كند و دمشق را ترك گوید. به همین جهت است كه می بینیم توانست در مدت بسیار كوتاه توقفش ‍ در مصر، به اندوخته های وافری در علوم دست یابد و كتابهای فراوانی را بخواند كه معمولا حتی در مدتی كمتر از ربع قرن ، تحصیل این فراورده ها امكان پذیر نبوده است . مدت توقف شهید ثانی در مصر فقط هجده ماه به طول انجامید.

در سوی بازگشت به وطن

5 - سفر به حجاز:

ماندن در مصر و یا دمشق از آن پس نمی توانست بر موجودی و ذخائر علمی شهید بیفزاید؛ لذا مصر را در هفدهم شوال 943 ه‍ ق ، به سوی حجاز ترك گفت ، و در این سفر به زیارت خانه خدا و انجام مراسم حج و عمره

و زیارت نبی اكرم (صلی الله علیه و آله ) و ائمه بقیع (علیهم السلام ) موفق گردید و در ماه صفر 944 ه‍ ق به وطن خویش بازگشت . و چون دارای سابقه شهرت علمی و فضل بود مردم شدیدا شائق مراجعت وی به زادبومش بودند كه ابن العودی در این باره می نویسد:

(ورود شهید ثانی به سرزمین نیاكانش همچون باران رحمتی بود كه زیر بارش معارف خود، دلهای جهل زده و مرده را دوباره احیاء كرد و ارباب فضل و علم بدو روی آوردند، آنهم در روزگارانی كه ابواب علم ، فراسوی مردم ، بسته بود و با ورود شهید ثانی این درها گشوده شد، و بازار علم و دانش كه از رونق افتاده بود از بركات قدوم او سرشار، و انوار فیضان وجودش بر تیرگیهای جهل پرتوافكن شد، و قلوب اهل معارف ، بهجت و نورانیتی یافت ...).

دانش جویان و مشتاقان علم از آن پس از نواحی مختلف ، آهنگ سوی او می كردند. و فضلاء پیرامون وی گرد می آمدند و او نیز دست اندركار تدریس و ارشاد مردم و اداره شئون دینی آنها شد و مسجد و مؤ سسات دیگری را در آنجا بناء كرد.

6- زیارت اعتاب مقدسه در عراق :

در صفر 946 ه‍ ق ، به زیارت ائمه اطهاری كه مراقدشان در عراق بود موفق گردید، و در پنجم شعبان همانسال به موطن خود، (جبع ) بازگشت و چند سال در آنجا ماند.

7- بیت المقدس :

در ماه ذیحجه سال 948 ه‍ ق ، مسافرت به بیت المقدس را در پیش گرفت ، و در آنجا در محضر شیخ شمس الدین بن ابی اللطیف مقدسی ، بخشهائی از (صحیحین )، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم را قرائت نمود و از او اجازه روایت را دریافت كرد. و پس از آن به موطن خود بازگشت و در آنجا سرگرم تحقیق و مطالعه گشت .

8- بلاد روم شرقی و قسطنطنیه :

از این پس شهید ثانی به صوب روم شرقی ، عزم سفر نمود و می خواست - به منظور آنكه مقام استادی و تدریس را در پاره ای از مدارس آنجا احراز نماید - به قسطنطنیه برود، و با مسئولان مربوطه در این زمینه ملاقاتی به عمل آورد. میان تركهای آن زمان چنین معمول بود كه باید مراجعان به پایتخت ، همراه خود دارای معرفی نامه ای از طرف قاضی آنجا باشند قاضی وقت هم شخصی به نام (معروف شامی ) و مقیم در صیدا بود. میان شهید ثانی و این قاضی ، سابقه آشنائی وجود داشت . شهید ثانی ، شاگردش : ابن العودی را به سوی او گسیل داشت تا صرفا آمدن او را - بدون درخواست معرفی نامه - به وی اعلام كند. ابن العودی نزد قاضی آمد و سفر شهید ثانی را به او گزارش نمود و درخواستی از او به عمل نیامد.

باری ، شهید ثانی به قسطنطنیه مسافرت كرد، چنانكه خود می گوید:

(ورود ما به قسطنطنیه ، همزمان با روز دوشنبه ، هفدهم ربیع الاول 952 ه‍ ق اتفاق افتاد، و خداوند متعال برای ما منزلی فراهم فرمود كه بسیار زیبا و مناسب ، و از بهترین مساكن آن شهر بوده ، و به حوائج خود نیز در این منزل دسترسی داشتیم . پس از ورود به این شهر، هجده روز با هیچیك از بزرگان تماس برقرار نكردم . و قضاء الهی بر آن مقرر گردید كه در این ایام كوتاه به نگارش رساله جالب توجهی توفیق یابم كه حاوی ده مبحث مهم از مباحث عقلی و فقهی و تفسیر و امثال آنها بوده است . این رساله را نزد قاضی عسكر - كه به (محمد بن قطب الدین بن محمد بن محمد بن قاضی زاده رومی ) نامبردار بود - فرستادم . این قاضی عسكر، مردی فاضل و ادیبی خردمند و اندیشمند بود كه از لحاظ اخلاق و ادب از بهترین شخصیتهای آن دیار به شمار می رفت . فرستادن این رساله ، تاءثیر مطلوبی در او به جای گذاشته ، و موقعیتی جالب برای من به ارمغان آورد، و در نتیجه ، بهره ای عظیم عاید من گشت . و این قاضی عسكر فاضل ، نزد افاضل و دانشمندان آن شهر، مرا بسیار می ستود، و مرا بدآنها می شناساند. در این مدت میان من و قاضی مذكور، بحث و مذاكراتی در مسائل مختلف علمی ، اتفاق افتاد.

پس از آنكه دوازده روز از مجالست ، با قاضی زاده رومی ، سپری گشت دفتری را كه صورت وظائف و مدارس در آن ثبت و ضبط شده بود نزد من فرستاد، و مرا در انتخاب هر مدرسه دلخواهم مخیر ساخت ؛ ولی تاءكید می كرد كه تدریس در شام یا حلب را انتخاب كنم . شهید ثانی می گوید: من مدرسه (نوریه ) بعلبك را برای انجام وظیفه تدریس انتخاب كردم و این به دو علت بود: اولا آنجا را مقرون به صلاح می دیدم . و ثانیا استخاره نیز با انتخاب آنجا مساعد بود. پس از آنكه شهید ثانی مدت سه ماه و نیم در قسطنطنیه درنگ كرد، تصمیم گرفت بلاد مهم روم شرقی (تركیه فعلی ) را زیر پا گذاشته و بر تجاربی كه اندوخته بود بیفزاید، لذا به شهر (اسكدار) كه در روبروی قسطنطنیه قرار داشت و فقط دریا در میان آنها فاصله انداخته بود - مسافرت كرد، و در این شهر - طبق معمول - با شخصیتهای بزرگ علمی ارتباط و گردهم آئی برقرار ساخت كه در میان آنها دانشمندی هندی كه فاضل و آشنا به فنون متنوع ، از جمله : علم رمل و نجوم بود، جلب نظر می كرد.

آهنگ زیارت دوباره اعتاب مقدسه در عراق

سفر شهید ثانی در بلاد روم شرقی قریب نه ماه به طول انجامید كه در خلال این مدت ، بسیاری از شهرهای آنرا درنوردید، و یا بسیاری از دانشمندان و بزرگان آندیار، ملاقات به عمل آورده ، و نوشته های دقیقی راجع به شهرهائی كه از آنها بازدید كرده بود به نگارش آورد. همین نكته نمایانگر علاقه شدید شهید ثانی به فراهم آوردن اطلاعات و معلومات ، در هر جائی بود كه وارد بر آن می شد. حتی از یاد كردن حال و هوای شهرها و انواع میوه ها و پاره ای از عادات محلی و امثال آنها دریغ نمی نمود.

9- ورود به عراق :

شهید ثانی نمی خواست سفرش تا همینجا پایان گیرد و به موطن خود بازگردد، و قبل از اینكه به زیارت اعتاب مقدسه در عراق توفیق یابد و دانشمندان آن دیار را درك كند راه بازگشت به زادبوم خویش را در پیش گیرد، لذا آهنگ سوی عراق نموده و در روز چهارشنبه ، چهارم شوال 952 ه‍ ق ، وارد (سامراء) گشت و در شهرهای عراق جابجا می شد و سرانجام این توفیق نصیبش شد كه مشاهد مشرفه و مزار بزرگان دین در بغداد و حله و كربلا و كوفه و نجف اشرف و جز آنها را زیارت كند.

شهید ثانی به هر شهری در عراق وارد می شد سیل علاقه مندان و ارادت پیشه گان به او - از هر طبقه - به سوی او سرازیر بود كه ورود او را تهنیت گفته و مقدم او را گرامی می داشتند.

این امر نشان می دهد كه دانشمند بزرگوار ما از شهرت بسیار گسترده در میان علماء كشورهای مختلف ، برخوردار بوده است .

رفت و آمدها و زیارت مردم و دید و بازدیدها، مانع از آن نبوده است كه شهید ثانی رسالت علمی خویش را فراموش كند، و دست از تحقیقات و كاوشها و پژوهشهای خود بردارد. در همین عراق بود كه دست اندركار تحقیق درباره قبله عراق به طور عموم ، و به ویژه ، قبله مسجد كوفه و حرم امیرالمؤ منین علی (علیه السلام ) شد؛ چون دریافته بود كه قبله در این نقاط از سمت واقعی خود منحرف می باشد؛ لذا مقدار انحراف آنرا اثبات كرده ، و بر خلاف معمول اهالی این منطقه ها - كه قبلا نماز می گزاردند - در جهاتی نماز را برگزار می نمود كه طبق نظر و استنباط او باید آن جهات را قبله واقعی و درست تلقی می كردند.

این كوشش علمی و دینی شهید ثانی باعث شد كه مردم ، سخت احساس رفاه و شادمانی كنند، و فقط یك نفر با راءی شهید ثانی در مورد سمت القبله به مخالفت برخاست كه از آن پس با مردم دیگر به دیدار شهید نمی رفت ؛ لكن پس از چند صباحی با پوزشخواهی فراوان به دیدار او شتافت و در سلك ارادتمندان باو درآمد. گویند این مرد، نبی اكرم (صلی الله علیه و آله ) را به خواب دید و مشاهده كرد كه آنحضرت وارد بقعه و بارگاه امیرالمؤ منین (علیه السلام ) شده ، و به همان سمتی نماز جماعت برگزار فرمود كه شهید ثانی با انحراف از معمول ، بدانسو نماز گزارد.

10- بعلبك :

پس از آنكه شهید ثانی وظیفه خویش را در زیارت اعتاب مقدسه عراق به انجام رسانید، به سوی بعلبك روی آورد، و ارادتمندانش در شهر به انتظار قدوم مبارك او بسر می بردند تا از سرچشمه فیاض معارف او عطش علمی خود را فرونشانده و از كمالات اخلاقی او بهره مند شوند.

شهید ثانی در نیمه صفر 953 ه‍ ق به بعلبك رسید، و هنوز كاملا در آنجا استقرار نیافت كه مردم ، تك تك و دسته دسته به ملاقات او می آمدند. و وی چنین فرصت مساعد و مناسبی را از دست نداد، لذا سرگرم تدریس و افتاء - بر طبق مذاهب اهل سنت و مذهب شیعه - گردید.

و در حقیقت شهید ثانی در این شهر، تدریس جامعی را آغاز كرد، به این معنی - كه چون نسبت به مذاهب پنجگانه جعفری ، حنفی ، شافعی ، مالكی و حنبلی ، از لحاظ علمی ، كاملا محیط و مسلط بود - بر اساس تمام این مذاهب ، تدریس می نمود. و در واقع فقه و عقاید تطبیقی را تدریس می كرد. و چنانكه سلف صالح او، یعنی شیخ طوسی (قدس سره ) برای نخستین بار كتابی تحت عنوان (مسائل الخلاف ) در زمینه فقه و حقوق تطبیقی اسلام تاءلیف كرده بود، شهید ثانی نیز برای اولین بار، تدریس فقه تطبیقی را در شهر بعلبك بنیاد كرد. توده مردم نیز مطابق مذهب خود، پاسخ استفتاآت خویش را از محضر او دریافت می كردند.

بدیهی است وقتی شخصیتی مانند شهید ثانی - كه خود مهیای تدریس و افاضه در منطقه ای ساخته بود - باید آنجا مركز مهمی برای نشر علوم و تربیت علماء و افاضل باشد. آری بعلبك نیز بدینسان یكی از مراكز مهم علمی به شمار می رفت كه علماء و دانشمندان از نواحی مختلف بلاد اسلامی - از دور و نزدیك - بدانسو آهنگ می نمودند، و ورود و اقامت شهید ثانی در این شهر، باعث رونق فزونتری از لحاظ تحرك علمی در آنجا گردید.

ابن العودی در این باره می نویسد:

(در این ایام ، من در خدمت شهید ثانی بسر می بردم - و شهید ثانی در این زمان ، مرجع عامه مردم به شمار می رفت - و تا وقتی كه در آنجا مقیم بود مقصد و مقصود همگان بود. فراموش نمی كنم كه من او را در قله رفیعی از موقعیت علمی و اجتماعی و به صورت مرجع و پناهگاه مردم ، احساس می كردم كه به هر فرقه - مطابق مذهب آنها - فتوی می داد، و كتب مذاهب مختلف اسلامی را تدریس می نمود، علاوه بر آنكه در مسجد اعظم بعلبك نیز تدریس می كرد. همه مردم شهر، مطیع و منقاد او بوده و او - در برابر قلوبی كه سرشار از محبت و حسن اقبال و اعتقاد بود - به عنوان مراد آنها به شمار می رفت ، و بازار علم در این دیار بر وفق مراد بوده و رو به رونق گذاشت ، فضلاء از دورترین نقاط به وی مراجعه می كردند... و بالاخره ایام اقامت شهید ثانی در بعلبك همچون روزهای عید و شادی مردم آندیار تلقی می شد.

بازگشت دائمی به موطن اصلی

شهید ثانی تا سال (955 ه‍ ق )، در بعلبك ماند و بدون انقطاع و نستوهانه به انجام وظائف سرگرم بود؛ لكن اشتیاق به موطن و دیدار خویشاوندان و دوستان - كه از پنجسال قبل ، آنها را ترك گفته بود - او را بر آن داشت كه به شهر خود بازگشته و در آنجا مقیم گردد. لكن از لابلای نوشته های ابن العودی چنین استنباط می شود كه انگیزه مراجعت او عبارت از احساس فشار شدید و مراقبت جاسوسان و بدخواهانی بود كه او را در تنگنای روحی می آزرد.

ابن العودی می گوید:

(این تاریخ - یعنی تاریخ مراجعت شهید به (جبع )، پایان نقطه فرصت امنیت و سلامت او از حوادث ناگوار بوده ... كه آن بزرگوار، مرا از آن آگاه ساخت ، و در منزل من ، واقع در (جزین ) در حال اختفاء از دشمنان و بدخواهان بسر می برد).

علت این فشار شدید، اقبال و توجه فزون از حد مردم به شهید ثانی بوده است كه همزمان با اقامتش در بعلبك از آن برخوردار بود، و حسودان و بدخواهان نمی توانستند اینهمه حیثیت و احترام و شهرت را در شهید ثانی تحمل كنند. پاره ای از مورخین را عقیده بر آن است كه (معروف شامی ) یعنی همان قاضی كه قبلا از او یاد كردیم در این مراقبت و فشار روحی و ایجاد مزاحمت برای این شخصیت بزرگوار نقش داشت ، و او همان كسی است كه سرانجام در قتل شهید ثانی سعایت كرد.

اساتید شهید ثانی

الف - جبع :

1- پدرش : نورالدین علی ، معروف به (ابن الحجة ) (م 925 ه‍ ق ) درباره كتابها و درسهائی كه شهید ثانی نزد پدرش قرائت كرد و آنها را فراگرفت ، قبلا گفتگو شد.

ب - میس :

2- علی بن عبدالعالی میسی كركی (م 938 ه‍ ق ). كه شرح تحصیلات او - ضمن بحث از سفرهای شهید ثانی - بازگو شده است .

ج - كرك نوح :

3- سید حسن بن سید جعفر، كه گزارش مربوط به تحصیلات شهید ثانی نزد او، قبلا گزارش شد.

د- دمشق :

4- شمس الدین محمد بن مكی حكیم و فیلسوف ، كه سخن درباره تحصیلات شهید ثانی نزد وی ، ضمن گفتگو از سفرهای علمی شهید ثانی بازگو شد.

5 - احمد بن جابر.

6- شمس الدین طولون حنفی دمشقی .

ه‍- مصر:

شهید ثانی در مصر، در حلقات گوناگونی - كه در مساجد و مدارس تشكیل می گردید - شركت می كرد، و درس اساتید بزرگی را در فقه و حدیث و تفسیر درك نمود. ابن العودی از شانزده استادی كه (گویا شهید ثانی در مصر) نزد آنها تلمذ كرد نام می برد و می نویسد كه شهید ثانی گفته بود: استادان (مصری من ) بدین شرح است :

7- شیخ شهاب الدین احمد رملی شافعی ، كه (منهاج نووی ) در فقه ، و بخش مهم كتاب (مختصرالاصول ) ابن حاجب ، و (شرح عضدی ) - همراه با مطالعه حواشی (سعدیه ) و (شریفیه ) - را بر او قرائت نمودم ؛ و كتابهای زیادی در فنون و علوم عربی و عقلی و جز آنها را از او سماع كردم كه از جمله آنها (شرح التلخیص ) از ملا سعدالدین تفتازانی ، و (شرح تصریف عزی ؟) و (شرح كتاب امام الحرمین ، جوینی ) در اصول فقه - كه از نوشته های خود استاد بوده است - و (شرح جمع الجوامع ) (محلی ) در اصول فقه ، و (توضیح ) ابن هشام در نحو، و غیرذلك بوده است كه ذكر آنها به طول می انجامد. این استاد در سال 943 ه‍ ق ، برای من اجازه عامی صادر كرد كه بر اساس آن ، مجاز بودم روایاتی را - كه نقل آنها برای او روا بود - روایت كنم (1).

8- ملاحسین جرجانی كه پاره ای از كتاب (شرح تجرید) ملا علی قوشجی را همراه (حاشیه ملا جلال دوانی )، و (شرح اشكال التاءسیس )قاضی زاده رومی در هندسه و (شرح چغمینی ) در هیئت را بر او خواندم (2).

9- ملامحمد استرابادی ، كه قسمتی از (مطول ) را همراه با (حاشیه سید شریف جرجانی ) و (شرح كافیه ) در نحو را بر او قرائت كردم (3).

10- ملا محمد علی گیلانی ، كه پاره ای از علم معانی را در محضر او سماع نمودم (4).

11- شیخ شهاب الدین ابن النجار حنبلی ، كه تمام كتاب (شرح شافیه ) جاربردی و نیز تمام كتاب (شرح الخزرجیة ) در عروض و قافیه ، از شیخ زكریا انصاری را بر او قرائت كردم ؛ و نیز كتاب های فراوانی در فنون مختلف و حدیث ، از جمله : (صحیحح بخاری ) و (صحیح مسلم ) را در محضر او سماع نمودم . این استاد درباره آنچه كه در محضر او سماع و یا قرائت كردم ، و نیز روایاتی كه خود درباره آنها اجازه داشت در همان سال 943 ه‍ ق ، به من اجازه روایت داده بود (5).

12- شیخ ابوالحسن بكری ، (نویسنده كتاب (الانوار فی مولدالنبی المختار) كه در مجلسی در كتاب (بحارالانوار) از این كتاب مطالبی را آورده است ، و شهید ثانی می گوید: من قسمتی از كتب فقه و تفسیر پاره ای از شرح وی بر (منهاج ) را از محضر او سماع نمودم (6).

13- شیخ زین الدین ، جرمی مالكی ، كه (الفیه ) ابن مالك را بر او خواندم (7).

14- استاد محقق ، ناصرالدین لقانی - یا - ملقانی مالكی ، پژوهشگر زمان و دانشمند برجسته مصر - و من در این سرزمین به استادی ، فاضل تر از او برنخوردم كه در علوم عقلی و عربی ، چیره دست تر از او باشد - نزد این استاد، (تفسیر بیضاوی ) و فنون دیگر را سماع نمودم (8).

15- شیخ ناصرالدین طبلاوی شافعی ، كه قرآن كریم را - طبق قرائت ابن عمرو، و نیز رساله ای در قرائت را - كه خود تاءلیف كرده بود - بر او خواندم (9).

16- شیخ شمس الدین محمد بن ابی نحاس ، كه در قرائت ، كتاب (الشاطبیه )، و قرآن كریم - طبق قرائت قراء سبعه - را بر او خواندم ، و بار دوم به خواندن قرائت قراء عشره نزد او آغاز كردم كه نتوانستم آنرا به پایان رسانم .

ابن العودی می گوید: شهید ثانی غالبا این استاد را از نظر صلاح و تقوی و حسن اخلاق و تواضع می ستود و فضلاء مصر - برای فراگرفتن فنون مختلف علوم قرآنی - بدو مراجعه می كردند و از محضر او مستفیض می گشتند، چون این استاد در علوم قرآنی به عنوان دانشمندی برجسته و سرشناس به شمار می رفت ، حتی مردم - آنگاه كه خود سرگرم كار بود و چكش (مسگری ) را از دستش زمین نمی گذاشت - مطالب علوم قرآنی را بر وی قرائت می كردند. فقط آنگاه دست از كار و صنعت می نهاد كه یكی از فضلاء بزرگ بر او وارد می شد، و برای او فرش می گستراند و خود بر روی حصیر می نشست (10).

17- استاد فاضل كامل ، عبدالحمید سنهوری ، كه فنون سودمندی را بر او خواندم ، او نیز اجازه عام برای من صادر كرده بود. ابن العودی می گفت : شهید ثانی (قدس سره )، این استاد را - به خاطر آنكه جامع فضیلت علم و كرم بوده است - بسیار می ستود (11).

18- شیخ شمس الدین محمد بن عبدالقادر فرضی شافعی ، كه كتابهای زیاد در حساب ، و (المرشد) در حساب هند، و (الیاسمینیه ) و شرح آن در علم جبر و مقابله را بر او خوانده ، و در محضر او (شرح الوسیلة ) را سماع نموده ، و اجازه عام از او دریافت كردم (12).

سپس شهید ثانی می گفت : در مصر از محضر استادان زیادی ، علوم را فرا گرفتم كه ذكر تفضیلی آنها، مطلب را به نحو ناخوش آیندی طولانی می سازد، و اجمالا پاره ای از آنها عبارت بوده اند از:

19- شیخ عمیره (13).

20- شیخ شهاب الدین بن عبدالحق (14).

21- شیخ شهاب الدین بلقینی (15).

22- شیخ شمس الدین دیر وطی (16) و اساتید دیگر.

و- بیت المقدس :

23- شیخ شمس الدین ابی اللطیف مقدسی ، كه شهید ثانی بخشهائی از (صحیح بخاری )، و (صحیح ) مسلم را بر وی قرائت كرد، و از او اجازه روایت دریافت نمود.

ز- قسطنطنیه :

24- سید عبدالرحیم عباسی ، نویسنده كتاب (معاهدالتنصیص ).

مؤ لفات و آثار علمی شهید ثانی

مقدمه :

این دانشمند عالیمقدار اكثر فرصتهای زندگانی خود را در سفر و در محضر علماء گذراند، و اوقات او در افتاء و قیام به امور مهم دینی و اجتماعی در هر جا مصروف می گشت . روزها را در شهر خود به تدریس و برآوردن حوائج مردم سپری می ساخت ، و شبها به تهیه هیزم و سوخت منزل و رسیدگی به انگورستان می گذراند، معذلك آنچنان به مدد تاءییدات الهی ، مؤ ید و موفق بود كه توانست آثار جالبی در علوم مختلف از خود به جای گذارد كه از لحاظ نظم و دقت و پختگی ، بی اندازه جالب توجه و ارزشمند می باشند. مسافرتهای زیاد و حضور او نزد اساتید مختلف و تتلمذ در محضر دانشمندان مذاهب مختلف ، و مطالعات درازمدت و مداوم ، و حوصله شایان توجه او در غوررسی مصادر و مراجع علمی ، همه اینها عواملی بود كه مؤ لفات و آثار شهید ثانی را به گونه ای پرداخت كه پاره ای از آنها عملا به صورت كتب درسی درآیند و از عمق فكری و وضوح در تعبیر و روانی بیان و نظم و ترتیب خوش آیند و عرضه صحیح مطالب و حسن ذوق و سلیقه در ابواب بندی و ترتیب مباحث ، برخوردار گردند.

نكته قابل توجه در آثار شهید ثانی این است كه همه نوشته ها و آثار او محدود به استفاده طبقه خاصی از علماء و دانشمندان نیست ، و علیرغم آنكه او گاهی به تاءلیف آثاری پرداخت كه باید آنها را علمی بحت و صد در صد تحقیقی و تخصصی برشمرد، دست اندركار نگارش موضوعاتی می شد كه صرفا اخلاقی و ساده و آسان بوده كه حتی برای توده مردم و افرادی كه از بضاعت علمی محروم بودند، سودمند می افتاد، و می توانستند به سهولت از آن بهره گیرند.

بدینسان ، شهید ثانی از شرائط و اوضاع محیط اجتماعی خود الهام می گرفت و دست اندر كار آفرینش آثار علمی و اخلاقی می شد، مثلا می بینیم كتابی در مذمت (غیبت ) نوشت ، چون می دید:

(مردم فرصتهای زندگانی را به بطالت صرف می كنند، و در مجالس و محافل و محاورات روزمره خویش سرگرم فكاهه و تفریح می شوند، و نفوس خود را به وسیله آبروریزی برادران دینی و بی حیثیت ساختن اقران و همنوعان مسلمان ، تغذیه می كنند، و چنین كاری را در شمار سیئات و گناهان نمی آورند، و معذلك از مؤ اخذه و بازپرسی جبار سماوات و خدای منتقم بیمی ندارند). (1)

و آنگاه كه طفل عزیز خود را از دست می دهد، كتاب دیگری را تحت عنوان (مسكن الفؤ اد عند فقد الاحبة و الاولاد) می نگارد، كتابی در تسكین خاطر خود و دیگران در برابر مصائب روزگار، كه همه طبقات مردم را به كار می آید و آنها را از هم و غم آسیبها می رهاند، و مترجم ، این كتاب را ترجمه نموده است كه - ان شاء الله - به زودی منتشر خواهد شد.

آثار علمی این دانشمند پاك نهاد به دهها كتاب و رساله تحقیقی می رسد. و علیرغم اشتغالات دیگر و تدریس ، حدود هفتاد اثر علمی از خود به جای گذاشت كه ما به برخی از آنها دست یافته و یا به نام پاره ای از آنها- ضمن ترجمه احوال او در مراجع مختلف - آگاهی یافته ایم .

مجموعه تاءلیفات شهید ثانی كه از (روض الجنان ) افتتاح می شود و به (الروضة البهیة ) - از لحاظ تاریخ تاءلیف - پایان می گیرد واقعا همچون روضه و بوستانی است كه هر پژوهشگر دانشهای دینی و علوم انسانی را با مناظر دل انگیز خود بر سر نشاط می آورد تا گمشده خود را در میان آنها بیابد، و قلب او با مشاهده هر زاویه ای از این بوستان و آبشخورهای آن سیراب گردد.

آثار شناخته شده این عالم بزرگوار و فقیه عالیقدر را بر حسب ترتیب موضوعی در زیر یاد می كنیم :

الف - كتب و رساله های فقهی

1- روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان : شرحی است مزجی بر (ارشادالاذهان ) علامه حلی ، كه یك مجلد از این شرح در (طهارت ) و (صلوة ) پس از ظهور اجتهاد او در سن 33 سالگی در جمعه 25 ذی القعده 949 ه‍ ق ، به انجام رسیده ، و اولین بار با (منیة المرید) در 1307 ه‍ ق چاپ شده (2) و همانگونه كه از رساله ابن العودی استفاده می شود، نخستین كتابی است كه شهید ثانی در فقه استدلالی تاءلیف كرده و تاءلیف آنرا به كسی اظهار ننموده است تا آنكه ابن العودی بر آن اطلاع یافت و این قضیه را ضمن داستان مفصلی در رساله خود یاد كرد (یك ).

2- مسالك الافهام فی شرح شرایع الاسلام : شرحی است مزجی بر (شرایع الاسلام ) محقق حلی كه تاریخ پایان كتاب (دیات ) آن 8 ربیع الاخر 964 ه‍ ق می باشد. روش شهید در شرح این كتاب ، نخست مبنی ، بر اختصار بوده ، و سپس به تفصیل و گسترش در شرح و گزارش آن گرایش یافت به گونه ای كه سرانجام به هفت مجلد كتاب پر حجم رسید (3) (دو).

3- الفوائدالملیة فی شرح النفلیة : شرحی است بر (الرسالة النفلیه ) شهید اول ، كه مستحبات نماز در آن یاد شده ، و شهید ثانی این رساله را به اختصار و به صورت مزجی ، شرح كرده ، و احیانا متعرض پاره ای از ادله شده است (4) . (سه ).

4- المقاصدالعلیة فی شرح الالفیة : این كتاب عبارت از شرح كبیر شهید ثانی بر (الرسالة الالفیه ) شهید اول می باشد كه آنرا در 19 ربیع الاول 950 ه‍ ق به انجام رسانید. شهید ثانی سه شرح بر (الرسالة الالفیة ) نوشته است كه (المقاصدالعلیة ) عبارت از شرح كبیر و استدلالی بر رساله مزبور می باشد. (چهار).

5 - شرح الرسالة الالفیة (الوسیط): كه اهم مسائل را در آن یاد كرده ؛ ولی آنچنان گسترده در آن به بحث نپرداخته است (پنج ).

6- شرح الرسالة الالفیة (الوجیز): كه بر رویهم عبارت از تعلیقات و شروح و حواشی فتوائی بر (الرسالة الالفیة ) می باشد كه آنرا به منظور عمل كردن مقلدین ، تحریر كرده ، و لذا باید آنرا نوعی از (رساله عملیه )برشمرد (شش ).

7- نتایج الافكار فی حكم المقیمین فی الاسفار: كه آنرا در روز دوشنبه 27 رمضان 950 ه‍ ق به پایان رسانید. این رساله نبشتاری است فشرده در بیان حكم مسافری كه در بلد خود قصد اقامه ده روز كرده باشد. این مساءله در این رساله به اقسام مشهور، تقسیم شده است (5) (هفت ).

8 - رسالة فی ارث الزوجة من العقار: كه در ظهر روز پنجشنبه 956 ه‍ ق ، آنرا تاءلیف كرد (هشت ).

9- رسالة فی احكام الحبوة : كه در روز سه شنبه 25 ذی الحجه 956 ه‍ ق ، آنرا تاءلیف نمود (نه ).

10- رسالة فی وجوب صلوة الجمعة : شهید ثانی ، معتقد بود كه نماز جمعه ، واجب عینی است ، و رساله مزبور را در اثبات همین مساءله تاءلیف كرد و بسیاری از علماء در كتب فقه استدلالی خود از آن نقل می كنند (ده ).

11- رسالة فی الحث علی صلوة الجمعة : این رساله ، غیر از رساله مذكور در شماره 10 می باشد (یازده ).

12- رسالة فی اعمال یوم الجمعة : (دوازده ).

13- رسالة فی تحریم طلاق الحائض الحامل المدخول بها، الحاضر زوجها (سیزده ).

14- رسالة فی حكم طلاق الحائض ، الغائب عنها زوجها (چهارده ).

15- رسالة فی تحقیق النیة (پانزده ).

16- رسالة فی منسك الحج و العمرة (الكبیرة ) (شانزده ).

17- رسالة فی منسك الحج و العمرة (الصغیرة ) (هفده ).

18- رسالة فی نیات الحج و العمرة (هجده ).

19- رسالة فی عدم جواز تقلید المیت (نوزده ).

20- رسالة فی انفعال ماءالبئر (بیست ).

21- رسالة فی ما اذا احدث المجنب حدثا صغیرا فی اثناء الغسل (بیست و یك ).

22- رسالة فی ما اذا تیقن الحدث و الطهارة ، و شك فی السابق منها (بیست و دو).

23- جواب المباحث النجفیة : كه آنرا هنگام مراجعت از استانبول به نجف نگاشته است (بیست و سه ).

24- جواب المسائل الهندیة (بیست و چهار).

25- جواب المسائل الشامیة (بیست و پنج ).

26- اجوبة شیخ زین الدین (بیست و شش ).

27- اجوبة الشیخ احمد (بیست و هفت ).

28- اجوبة علی ثلث مسائل لبعض الافاضل (6) (بیست و هشت ).

29- جواب المسائل الخراسانیة (بیست و نه ).

30- اجوبة مسائل جبل عامل : كه پس از مراجعت از مكه ، در جبل عامل ، به آنها پاسخ نوشته است (سی ).

31- الفتاوی المختصرة : غالبا در مسائل مربوط به عبادات است (سی و یك ).

32- رسالة فی عدم قبول الصلوة الا بالولایة : (سی و دو).

33- الرسالة الاسطنبولیة فی الواجبات العینیة : كه هم در فقه و واجبات عملی ، و هم در مسائل اعتقادی است ، كه آنرا در 12 صفر 952 ه‍ ق نگاشته است (سی و سه ).

34- حاشیه ارشادالاذهان : حاشیه ای است بر قسمتی از مبحث (عقود) ارشاد كه تحقیقات مهمی در آن منعكس است (7) . (سی وچهار).

35- حاشیة شرایع الاسلام : حاشیه ای است مختصر در دو مجلد كه ابن العودی گفته است : قسمت قابل توجهی از آن نگارش یافته است (سی و پنج ).

36- حاشیة قواعدالاحكام : حاشیه ای كه نكات مهم مباحث (قواعد) علامه را مورد تحقیق قرار داده ، و بر روند حاشیه معروف به (النجاریة ) می باشد، و مجلدی لطیف از این حاشیه - تا كتاب تجارت - فراهم گشته است (8) (سی و شش ).

37- حاشیة المختصرالنافع (سی و هفت ).

38- جواهر الكلمات فی صیغ العقود و الایقاعات : مرحوم حاج شیخ آغا بزرگ تهرانی پس از یاد كردن این كتاب می نویسد:(در كتابخانه سید محمد علی هبة الدین ، نسخه (صیغ العقود) شهید را رؤ یت كردم كه در آغاز آن چنین آمده است : (( (الحمد لله حمدا كثیرا كما هو اهله ) )) . این نسخه به خط مقصود علی بن شاه محمد دامغانی بوده است كه آنرا به سال 996 ه‍ ق ، تحریر نمود؛ لكن در این رساله ، نامی از (جواهر الكلمات ) یاد نشده است (9) (سی و هشت ).

39- الاقتصاد فی معرفة المبدء و المعاد، و احكام افعال العباد، و الارشاد الی طریق الاجتهاد: كه بر اساس دو بخش تنظیم شده است : 1- اصول عقائد 2- فروع و واجبات فقهی ، روش شهید ثانی در این كتاب ، مبنی بر اختصار بوده است (سی و نه ).

40- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (شرح لمعه ): شرحی است مزجی و استدلالی و فشرده كه همانند شهید اول ، آنرا مختصر و پرشمول و جامع گزارش كرده است (چهل ).

شهید ثانی در این كتاب ، پای بند اختصار، و استخوان بندی قوی ، و سلاست و حسن تعبیر بوده ؛ و در اكثر موارد به دلیل مساءله و پاره ای از آراء مهم فقهی و رد بر پاره ای از آراء و نظریات شهید اول - در صورتیكه نادرست به نظر می رسید - اشاراتی دارد، و راءی شخصی خود را نیز در اینگونه موارد اظهار نموده است .

این كتاب در میان كتب فقهی از موقعیت خاصی برخوردار است ، به گونه ای كه علماء و دانشجویان دینی در درس و مطالعات خود بدان روی آور گشته اند و از زمانی كه تاءلیف آن به پایان رسید تاكنون به عنوان (كتاب درسی ) مورد اعتناء و اقبال همه علماء و دانشجویان دینی در حوزه های علمیه شیعی است .

درباره اهمیت این كتاب می توان گفت : كه فقهاء بزرگ به شرح و تعلیق و حاشیه نویسی بر این كتاب و توضیح مشكلات آن آنچنان گرایش یافته اند كه طبق نوشته حاج شیخ آغابزرگ تهرانی ، قریب به نود شرح و حاشیه بر آن نگارش شده است (10) . گویند: شهید ثانی این كتاب را در مدت شش ماه و شش روز و یا پانزده ماه ، تاءلیف كرده است ، و بارها در ایران و مصر و نجف به طبع رسید. ضمنا باید یادآور شد كه ممكن است رسالاتی كه از آنها یاد كردیم برخی از آنها با برخی دیگر قابل تداخل بوده ، و به صورت یك رساله با نامهای متعدد معرفی شده باشد. تحقیق در این باره ، به فرصتی بیشتر و پژوهشی فزونتر، نیازمند می باشد.

ب - كتب اصول فقه

41- تمهید القواعد الاصولیة و العربیة لتفریع الاحكام الشرعیة : در دو بخش : 1- صد قاعده اصول فقهی 2- صد قاعده ادب عربی . و در پایان ، دارای فهرست مبسوطی برای تسهیل استخراج مطالب آن می باشد.

شهید ثانی این كتاب را در اول محرم 958 ه‍ ق ، به پایان رسانده است ؛ و در 1272 ه‍ ق با كتاب (ذكری الشیعه ) شهید اول به طبع رسیده است . (11) (یك ).

42- تفصیل ما خالف الشیخ الطوسی اجماعات نفسه : در روضات آمده است : این كتاب ، در حقیقت ، رد بر مطلق اجماعات و نیز رد بر كسانی است كه به اجماعات اعتماد كرده اند.(دو).

ج - كتب مربوط به علوم حدیث

43- بدایة الدرایة : شهید ثانی كتاب فشرده ای با این نام در علم درایه نگاشت كه می توان گفت : وی اولین دانشمند شیعی است كه در این زمینه دست اندركار تاءلیف كتاب گشت . (یك ).

44- شرح بدایة الدرایة : این كتاب تواءم با متن ، در ایران و نجف به چاپ رسید. (دو).

45- غنیة القاصدین فی معرفة اصطلاحات المحدثین : ابن العودی درباره این كتاب می نویسد: (در میان علماء شیعه ، تصنیف این كتاب بی سابقه بوده و قبل از شهید ثانی هیچیك از دانشمندان شیعه در چنین موضوعی ، كتابی تاءلیف نكرده بود). احتمال می رود كه غیر از (بدایة ) باشد(سه ).

46- شرح حدیث (الدنیا مزرعة الآخرة ). (چهار).

47- كتاب فی الاحادیث : مرحوم شیخ حر عاملی می گوید: حدود هزار حدیث به خط شهید ثانی دیده ام كه از (مشیخه ) حسن بن محبوب ، انتخاب شده بود. (پنج ).

48- كتاب الرجال و النسب : ظاهرا كتاب خاصی در رجال ، و غیر از كتاب (فوائد خلاصة الرجال ) و یا كتابی است كه در پاره ای از آثار مؤ لف به عنوان (التعلیقات علی كتب الرجال )، معروف می باشد.(شش ).

49- فوائد خلاصة الرجال (هفت ).

د- كلام

50 - حقایق الایمان - یا - (تحقیق الایمان و الاسلام ) - یا - (حقیقة الایمان و الاسلام )، كه بحثها و تحقیقات غنی و سرشاری است درباره مفهوم (ایمان و اسلام ) و رد پاره ای از شبهات در این باره . در پایان این كتاب ، مبحثی در اصول دین - با تفصیل فزونتری - آمده است ، و شهید ثانی ، آنرا در شب دوشنبه ، هشتم ذی القعده 954 ه‍ ق ، تاءلیف كرد؛ و ضمن مجموعه ای از كتب به سال 1307 ه‍ ق در ایران به طبع رسید.(یك ).

51 - البدایة فی سبیل الهدایة : ظاهرا این كتاب درباره بحث از عقائد می باشد؛ لكن پاره ای از مؤ لفین را گمان بر آن است كه همان (بدایة الدرایة ) می باشد. آغا بزرگ تهرانی می گوید: (شیخ حر عاملی از این كتاب پس از (بدایة الدرایة ) یاد كرده است ، و چنین به نظر می رسد كه دو كتاب می باشد، و نام آن نیز نشان می دهد كه درباره عقائد، نگارش یافته است )(12) (دو).

الاقتصاد فی معرفة المبدء و المعاد و احكام ...: از این كتاب ، ضمن كتب فقهی شهید یادكردیم .

ه‍- اخلاق و عرفان

52 - منارالقاصدین فی اسرار معالم الدین : ظاهر عنوان كتاب نشان می دهد كه در طی آن از اسرار احكام شرعی و عللی كه موجب تشریع این احكام ، - یعنی واجبات و محرمات و... - می باشد، بحث و تحقیق به عمل آمده است ، و شهید ثانی از این كتاب در (منیة المرید) یاد می كند(یك ).

53 - منیة المرید فی آداب المفید و المستفید: در آداب دینی و اخلاقی تعلیم و تعلم و قاضی و مفتی و افتاء، كه آنرا در 20 ربیع الاول 954 ه‍ ق به پایان رسانید، كه بارها در ایران و هند و نجف به طبع رسیده است .(دو).

54 - مختصر رسالة منیة المرید فی آداب المفید و المستفید (سه ).

55 - مسكنة - یا- مسكن الفؤ اد عند فقد الاحبة و الاولاد: رساله ای است كه وظائف انسان را به هنگام مواجهه با مصائب و شدائد - از قبیل : از دست دادن فرزند و خویشاوندان و سائر مصائب دیگر - مشخص می سازد. شهید ثانی این كتاب را در چاشت روز جمعه اول رجب 954 به منظور تسلیت خود - آنگاه كه فرزند و یا فرزندانی قبل از تولد شیخ حسن صاحب معالم را از دست داده بود - و نیز برای تسلیت و دلداری دیگران نگاشته است . نگارنده سطور در سال 1361 ه‍ ش ، آنرا به فارسی برگردان كرده و ان شاء الله به زودی چاپ و منتشر خواهد شد. متن كتاب بارها در ایران به طبع رسید(چهار).

56 - مبرد الاكباد فی مختصر مسكن الفؤ اد: این كتاب فشرده ای از (مسك -ن الفؤ اد) یاد شده است كه به منظور استفاده همگان ، تلخیص شد. (پنج ).

57 - كشف الریبة عن احكام الغیبة : كتاب جالبی است كه در آن از غیبت ، و دلالت كتاب و سنت بر حرمت آن ، و نیز از مواردی كه غیبت كردن ، جایز می باشد، و از كیفیت احتراز از غیبت و امثال آن گفتگو شده ، و شهید ثانی ، آنرا در 13 صفر 949 ه‍ ق ، تاءلیف كرده است و بارها در ایران و نجف به طبع رسیده ، اخیرا نیز به فارسی نیز برگردان شده است (شش ).

58 - التنبیهات العلیة علی وظائف الصلوة القلبیة - یا - (اسرار الصلوة ): كه در بیان اسرار عرفانی و آداب و نكات درونی و باطنی نماز می باشد، و ترتیب واجبات نماز در مد نظر مؤ لف بوده ، و با استمداد از احادیث و آیات قرآنی تاءلیف شده است ، و تاریخ فراغ از آن ، نهم ذی الحجه 951 ه‍ ق می باشد. (هفت ).

و- تفسیر

59 - رسالة فی شرح البسملة (یك ).

ز- ادعیه

60- رسالة فی الادعیة (یك ).

61- رسالة فی آداب الجمعة (دو).

ح - نحو

62- المنظومة فی النحو (یك ).

63- شرح المنظومة فی النحو. كه شرح شماره 62 می باشد، و در رساله ابن العودی آمده است كه او بخشی از این رساله را به خط خود شهید ثانی دیده است . (دو).

ط - اجازات

64- الاجازات : شهید ثانی در این كتاب ، اجازاتی كه از مشایخ حدیث صادر شده گردآوری نموده است ؛ لكن معلوم نیست آیا این كتاب ، عبارت از همان كتابی است كه محتوای آن اجازاتی باشد كه از مشایخ و اساتید شهید ثانی برای او صادر شده است ، و یا مطلق اجازات مشایخ برای اشخاص دیگر می باشد. (یك ).

65- اجازاته لتلامیذه : شهید ثانی به گروهی از شاگردانش اجازات متنوعی صادر كرده است كه پاره ای مفصل ، و پاره ای دیگر، مختصر می باشد. و حاج شیخ آغا بزرگ تهرانی اجازات زیر را در این مورد یاد كرده است :

1- اجازه به شیخ ظهیرالدین میسی در 957 ه‍ ق .

2- اجازه به شیخ محیی الدین میسی عاملی در 954.

3- اجازه به شیخ تاج الدین جزائری در 965.

4- اجازه به شیخ عزالدین بن زمعه مدنی در 948.

5 - اجازه به شیخ عبدالصمد، پدر شیخ بهائی در 941.

6- اجازه به شیخ سلمان جبعی عاملی در 954.

7- اجازه به سید عطاءالله حسینی موسوی در 950.

8 - اجازه به ابن صائغ حسینی موسوی در 958.

9- اجازه به شیخ محمود لاهیجی در 953 (13) (دو).

ی - جنگ و مجموعه

66- رسالة فی عشرة علوم : رساله ای است كه در قسطنطنیه درباره ده علم نگاشته و آنرا به قاضی زاده رومی تقدیم كرد، و در نتیجه ، حكمی درباره وی برای تدریس و اداره مدرسه (نوریه ) بعلبك صادر گردید.

این بود قسمتی از آثار علمی شهید ثانی كه گویند مجموعا به هشتاد كتاب و رساله می رسد.

نویسندگانی كه شرح حال شهید ثانی را یاد كرده اند به حوصله و صبر او در تاءلیف و تصنیف و نسخه برداری از كتب و آثار دیگران ، اشاراتی دارند؛ با اینكه می دانیم مراجعان به شهید ثانی ، زیاد بوده و خود پی در پی در مسافرت بسر می برد، و مساعی خویش را در راه نشر اسلام به كار می گرفت . لذا باید این آثار علمی فراوان و عمیق و تحقیقی را موهبتی ربانی تلقی كرد كه این دانشمند بزرگوار به مدد توفیق الهی از آن برخوردار بوده است .

خوانساری - آنگاه كه از (مسالك ) (شهید) یاد می كند - می نویسد. (و گویند: او این كتاب را در مدت نه ماه نگاشت . و خدا می داند كه اگر یك محرر و نویسنده ای مزدور بخواهد چنین كتابی را استنساخ كند، تحریر آن در چنان مدتی بر او دشوار می باشد ) تا چه رسد به آنكه بخواهد كتابی را با این حجم زیاد - تواءم با تحقیق -، تاءلیف نماید.

مؤ ید چنین توفیق شگفت آور، سخن صاحب كتاب (حدائق المقربین ) است كه آنرا از جمعیاز علماء نقل كرده ، مبنی بر اینكه شهید ثانی این كتاب را در مدتی كوتاه تاءلیف نمود،چنانكه می دانیم این عالم عالیمقدار، به تاءلیف كتاب (الروضة البهیة شرح لمعه )در طی چند ماه موفق گردید، كتابی كه از بهترین كتابهای فقه استدلالی به شمار میرود. و نیز صاحب (امل الآمل ) از دانشمندی موثقنقل می كند كه شهید ثانی ، دو هزار كتاب از خود باقی گذاشت كه دویست كتاب - از میانجمع كتب مزبور - به خط شریف او، اعم از آثار علمی خود او و آثار دیگران ، بوده است .

مرحوم شیخ اسدالله فقیه كاظمی در مقدمات كتاب (مقابیس ) خود، یكی از كرامات او را چنین برمی شمارد كه او یكبار، قلم را با دوات آشنا می كرد و با آن حدود بیست تا سی سطر می نوشت ، و بلكه گوید: چهل یا هشتاد سطر را به نگارش درمی آورد (14) .

شهید ثانی از دیدگاه علماء و دانشمندان اسلامی

شهرت شهید ثانی - از آنگاه كه به درنوردیدن بلدان اسلامی آغاز كرد، و در محضر اساتید بزرگ راه یافت - جهان اسلامی آنروز را فرا گرفت تا آنجا كه تدریجا منزلت علمی او و نیز مقام اجتهادش مورد قبول و اعتراف همگان بوده ، آنهم در حالیكه هنوز بیش از سی و سه سال از عمرش را پشت سر نگذاشته بود - نتیجه این شهرت ، چنان بود كه زبانها به ستایش او - آنهم با آمیزه ای از قداست روحی وی - گشوده شده ، و با عبارات مختلفی به مدح و ثناء وی ، سخن آغاز كردند. و ما نمونه هائی چند از این سخنها را در زیر می آوریم .

1- ابن العودی :

شهید ثانی از خصلتهای كمال ، محاسن و نخبه هائی را واجد بوده و قامت شخصیت او با انواعی از مفاخر كمال آراسته بوده ، و كالبد او به جان و روح فرازمندی می بالید كه خویشتن را در جوار او می یافت . او شیخ و بزرگ و جوانمرد این امت و مبدء و منتهای فضائل بوده است ... لحظه ای از عمرش را جز در كسب فضیلت مصروف نداشت . اوقات شبانه روزی خود را چنان برنامه ریزی می كرد كه وی را در تمام لحظات سودمند افتد.

2- صاحب (المقابیس ):

شهید ثانی ، افضل متاءخرین ، اكمل متبحرین ، نادره پسینیان ، یادگار پیشینیان ، مفتی همه طوائف اسلامی ، راهنمای دینی مردم به راهی پایدار و صراطی مستقیم ، مقتدای شیعه ، و نور شریعت بود كه سخنان بزرگان از برشمردن مزایا و استیفاء حق او در بیان فضائل پرارزشش نارسا است . و گفتار خردمندان و اندیشمندان سترك ، در گزارش مناقب و خصلتهای بلندش بسی ناچیز و حیرت گونه می باشد. در بلندای فضل و كمال و سعادت در لابلای شخصیت خود، میان مراتب علم و عمل و شكوه و جلال و شهادت ، گردهم آئی برقرار ساخت ؛ و او در سایه لطف نهان و آشكار خداوند متعال ، بسی موفق و مؤ ید بوده است . (15)

3- شیخ حر عاملی :

موضع و موقعیت شهید ثانی در فقه و علم و فضل و زهد و عبادت و تقوی و تحقیق و تبحر و عظمت مقام و شكوه منزلت و جامعیت فضائل و كمالات ، مشهورتر از آن است كه آنها را بازگو نمائیم . محاسن و اوصاف پسندیده اش بیش از حد احصاء و شمار است ، و مصنفات و آثار علمی او، مشهور و بر سر زبانها است . او فقیه و مجتهد و نحوی و حكیم و متكلم و عالم به قرآن و جامع انواع علوم و دانشها بوده ، و نخستین كسی است كه در جمع علماء شیعه به تصنیف كتابی در (درایة الحدیث ) آغاز كرد. (16)

3- شیخ یوسف بحرانی ، صاحب كتاب (الحدائق ):

شهید ثانی در میان دانشمندان شیعه از برجستگان و رؤ ساء و اعاظم فضلاء و ثقات ، برشمار است . عالمی است عامل ، و محققی است موفق و موشكاف ، و زاهد و پارسائی است مجاهد كه محاسن و اوصاف حمیده اش فزونتر از آن است كه به شمارش درآید، و فضائلش بیش از آن است كه كسی بتواند كاملا آنها را غوررسی كند. (17)

4- تفرشی در كتاب (نقدالرجال ):

شهید ثانی از دانشمندان موجه و آبرومند شیعه و از رجال مورد اعتماد می باشد كه در خزانه خاطر خویش مایه های فراوانی از علم را اندوخته ، و سخنانش ‍ پاكیزه از لغزشها بوده است . شاگردان برجسته ای را پرورد، و كتابهای نفیس و جالبی را تاءلیف كرد، و به خاطر تشیع در قسطنطنیه به شهادت رسید. (18)

5 - خوانساری ، صاحب (روضات الجنات ):

تاكنون ، یعنی حدود سال 1263 ه‍ ق ، در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه كسی را به یاد ندارم كه از لحاظ شكوه شخصیت ، سعه صدر، خوش فهمی ، حسن سلیقه ، نظام و برنامه تحصیلی ، كثرت استادان ، ظرافت طبع ، معنویت سخن ، و پختگی و بی نقص بودن آثار علمی ، به پای او برسد. بلكه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت ، چنان می نمایاند كه تالی تلو معصوم (علیه السلام ) است ، یعنی بلافاصله در رده پس از معصومان پاك قرار دارد. (19)

6- حاج میرزا حسین نوری محدث :

شهید ثانی در جمع متاءخرین ، فاضلترین علماء و كاملترین دانشمندان متخصص به شمار می آید، وی نادره دوران و شخصیت شگفت انگیز پسینیان ، و یادگار بزرگان پیشین ، و مفتی همه طوائف اسلامی و راهنمای مردم به صراط مستقیم ، و مقتدای شیعه و...(20) بوده است .

7- علامه مامقانی :

شهید ثانی ، دارای محفوظاتی سرشار و نیز پاكیزه گفتار بوده است . و كتاب ما - اگر چه در جهت شرح حال دانشمندان تاءلیف نشده است ، بلكه صرفا رجال حدیث در آن گزارش می شود -؛ لكن از امثال این استاد بزرگوار، سطری و گوشه ای از شرح حال آنها را به منظور تبرك و تیمن در این كتاب یاد می كنیم . (21)

8 - علامه امینی :

شهید ثانی از بزرگترین حسنات و عطایای روزگار، و سرشارترین بحر مواج علم ، و زیور دین و آئین اسلام ، و استاد فقهاء سترك ، و آشنا و ماءنوس با دانش و متخصص در علوم و دانشهای با ارزش از قبیل : حكمت ، كلام ، فقه ، اصول ، شعر، ادب ، طبیعی ، و ریاضی بوده است . آنچه كه ما را از زحمت تعریف این استاد بی نیاز می سازد شهرت جالب و شگفت آور او در تمام این علوم می باشد. لذا به تعریف و شناساندن نیازی نداریم ؛ چون مقام و منزلت علمی و اخلاقیش ‍ روشنتر از هرگونه تعریفی می باشد. و هر چه درباره او می گویند، كوتاه تر از گامهای بلندی است كه او در این رهگذر برداشته و پائین تر از اوج شهرت او می باشد. درود خداوند بر او، خدائی كه از میان نعمای وافرش چنین نعمتی والا را بر خلق ارزانی داشته ، و او نیز به نوبه خود، كرم و احسان خود را به مردم افاضه نموده ، و دانش های توفیق آفرین و رهائی بخش و علومی كه نیاز جامعه را برآورده می سازد در میان امت رواج داده و بدآنها رونق بخشیده است . (22)

نیل به مرحله اجتهاد و افتاء:

به شهید ثانی در سال 944 ه‍ ق این احساس دست داد كه برخوردار از توان و قدرت استنباط و اجتهاد می باشد، ولی این حقیقت را به هیچكسی اظهار ننمود، و تا سال 948 ه‍ ق ، چنین احساسی را مخفی نگاهداشت كه سرانجام مردم به مرتبت او از لحاظ اجتهاد و افتاء، آگاه شدند و به عنوان مرجع شایسته ای برای تقلید، بدو مراجعه می كردند.

ابن العودی می گوید:

(شهید ثانی (قدس الله نفسه ) - هنگامی كه در خانه من ، واقع در (جزین ) در حال اختفاء از دشمنان بسر می برد - شب دوشنبه یازدهم صفر 956 ه‍ ق به من چنین گزارش نمود كه آغاز زمان وصول او به مرتبه اجتهاد، همزمان با سال 944 ه‍ ق ، بوده است ؛ اما ظهور اجتهاد و انتشار آن با سال 948 ه‍ ق مقارن بود. بنابراین او در سی و سه سالگی به مقام اجتهاد نائل آمد). شهید ثانی همزمان با اجتهادش به نگارش (شرح ارشادالاذهان ) آغاز نمود؛ لكن این حقیقت را - حتی برای شاگرد ملازم خود، یعنی ابن العودی - نیز برملا نساخت .

ابن العودی در این باره می نویسد:

(شهید ثانی ، شرح ارشاد را آغاز نمود و این كار را به هیچكسی اظهار نكرد، و از تاءلیف پاره ای از كتاب (شرح ارشاد) فارغ گشت ؛ ولی كسی آنرا رؤ یت نكرده بود. شبی من در عالم رؤ یا چنان دیدم كه شهید ثانی بر منبر و كرسی بلندی نشسته و خطبه و سخنرانی جالبی را آغاز كرده ، خطبه ای كه نظیر آنرا از لحاظ بلاغت و فصاحت تاكنون نشنیده بودم . من این رؤ یا را برای شهید بازگو ساختم ، او وارد خانه شد و از آن بیرون آمد، جزوه ای را در دست داشت و آنرا به من داد. من بدان نگریستم ، دیدم (شرح ارشاد) است و دارای خطبه ای می باشد كه همه مزایای عالی فصاحت و بلاغت در آن انعكاس یافته است ).

شهید ثانی و مقام او در شاعری

اگرچه شعرهای زیادی از شهید ثانی تاكنون به ما نرسیده است تا درباره آنهابه داوری بنشینیم و آنها را به گونه ای جامع و عمیق ارزیابی كنیم ؛ لكن ابیات اندكی كه نویسندگان شرح حال شهید، آنها را دست به دست گرداندند تا در اختیار ما قرار گرفته است نمایانگر فزونمایگی او در شاعریت و حاكی از تمتع وی از تخیل و اوج گیری او در افقهای دوردست ، و توانائی گسترده و بدون تكلف وی بر آفرینش سخنان منظوم می باشد.

اشعار شهید دارای تعابیری روان و مطلعی زیبا و شیوائی بیان ، و آری از استعمال واژه ها و تعابیر ناماءنوس است .

او اشعاری در جهت اهداف متنوعی انشاء كرده است كه از آنجمله هدفها و مطالب علمی است ؛ چنانكه از منظومه وی در علم نحو - ضمن برشمردن آثارش ‍ - یاد كردیم .

از خلال اشعار اندكی كه از شهید ثانی به یادگار مانده چنین برمی آید كه وی به مناسبت موقع و بر حسب نیاز به مطلبی ، درباره آن شعر می گفت و تمام فرصتهای خود را مانند شاعران حرفه ای در اختیار شعرگوئی قرار نمی داد؛ چون وی آنچنان فارغ البال نبوده كه بتواند در هر فرصتی بدین امر روی آورد. فقط آنگاه شعر می گفت كه عواطف و قضیه ای را ایجاب می كرد، و در چنین شرائطی بود كه شاعریت بر او چیره می گشت و ابیاتی چند را به رشته نظم می آورد.

اینك نمونه هائی از اشعار وی به نظر مطالعه كنندگان محترم می رسد.

وقتی شهید ثانی در سال 943 ه‍ ق .، به زیارت نبی اكرم (صلی الله علیه و آله ) توفیق یافت ، اشعار زیر را انشاء كرد:

(( صلوة و تسلیم علی اشرف الوری



و من فضله ینبو عن الحد و الحصر



و من قدر قی السبع الطباق بنعله



و عوضه الله البراق عن المهر



و خاطبه الله العلی بحبه



شفاها و لم یحصل لعبد و لاحر



عدولی عن تعداد فضلك لائق



یكل لسانی عنه فی النظم و النثر



و ماذا یقول الناس فی مدح من اتت



مدائحه الغراء فی محكم الذكر



سعیت الیه عاجلا سعی عاجز



بعب ء ذنوبی جمة اثقلت ظهری



و لكن ریح الشوق حرك همتی



و روح الرجامع ضعف نفسی و مع فقری



و من عادة العرب الكرام بوفذهم



اعادته بالخیر و الحبر و الوفر



و جادو بلا وعد مضی لنزیلهم



فكیف و قد اوعدتنی الخیر فی مصر



فحقق رجائی سیدی فی زیارتی



بنیل منائی و الشفاعة فی حشری ))



و نیز گفته است :

(( لقد جاء فی القرآن آیة حكمة



تدمر آیات الضلال و من یجبر



و تخبر ان الاختیار بایدینا



(فمن شاء فلیؤ من و من شاء فلیكفر) ))



و آنگاه كه مژده یافت : فرزندی برای اودر غیاب وی زاده شد، دو بیت زیر را به نظم آورد:

(( و قد من مولانا الكریم بفضله



علیكم بمولود غلام من البشر



فیارب متعنا بطول بقائه



و احیی به قلبا له الوصل قد هجر ))



علل و عوامل شهادت شهید ثانی

آنگاه كه مسلمین به سرزمین ایران راه یافتند، دعوت به تشیع آغاز شد. این دعوت با گامهائی وسیع و بلند و سریعی در تمام اقطار و نواحی ایران به حركت درآمد و برای خود، عرصه ای گسترده یافت .

انتشار تشیع در این نقطه از گیتی آنچنان رو به فزونی گذاشت كه گروهی از شیعه به شهرها و آبادیهای آن روی نهاده ، و چون تحت فشار حكومت آنزمان به سرمی بردند به این سرزمین پناه آوردند. برای حكومت جبار و مستبد آن دوران ، مساءله تبعید و زندانی كردن و شكنجه و بی خانمان ساختن و كشتار رجال شیعه و داعیان این مكتب ، یك امر طبیعی و عادی تلقی می شد. این گروه از شیعیان به این نتیجه رسیدند كه اگر با شهرها و آبادیهای نزدیك به مركز خلافت ، فاصله برقرار سازند از آنجاها بگریزند بهترین وسیله برای جان آنها و رهائی از دست خونخوارانی است كه مفهومی از اسلام را درك نكرده بودند.

بدون تردید، خراسان یكی از پایه های نیرومند خلافت عباسی و درهم كوبیدن اركان خلافت اموی به شمار می رفت ؛ لكن خراسان صرفا مردم را به عباسیان دعوت نمی كرد و در جهت منافع آنها نمی كوشید؛ بلكه دعوت در این نقطه به داعیه (الرضا من آل محمد) و در جهت از میان بردن دشمنان (اهل البیت )، جنبش خود را ادامه می داد. طبیعی است كه واژه (آل محمد) و (اهل البیت ) از واژه های ماءنوس و آشنا بوده و همواره در مورد علی و اولاد پاكش (علیهم السلام ) به كار می رفت . صورت دعوت در جهت براندازی حكومت و سلطه بنی امیه آنهم فقط به نام خاندان پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله ) جلب نظر می كرد.

این نكته در طی تاریخ آنگاه چهره خود را نمودار می سازد كه ما تاریخ دعوت عباسیان و پیوستن ابومسلم به آنها را مورد مطالعه قرار می دهیم ؛ ولی پیشوایان شیعه كه می دانستند، این امر به فرجامی مطلوب نمی انجامد از این غوغاء و درگیریها فاصله گرفتند و در آن دخالتی نكردند.

مطلبی كه می توان آنرا با قاطعیت اظهار كرد اینست كه گرایش ایرانیان مسلمان به (اهل البیت ) روز به روز در حال فزایش بود و دعوت تشیع از قدرت و نیروی زایدالوصفی برخوردار شد، و لذا شیعیان در این نقطه رو به كثرت نهاده و تشیع در آنجا تمركز یافت .

تشیع در دوران (آل بویه ) به اوج عزت خود دست یافته بود، چون می بینیم شیعیان در این برهه از زمان با تمام امكانات مادی و معنوی خود این مكتب را تقویت می كردند و مردم را با عنایت و اهتمام وافری به مذهب (اهل البیت ) و تحكیم مبانی تشیع دعوت می نمودند.

مكتب فقهی قم و ری ، از عنایت خاص خاندان آل بویه برخوردار گردید، و حتی برخی از مؤ لفان بزرگ ، دیباچه آثارشان را با نام این خاندان می آراستند. بدینسان تشیع در ایران طی ادوار تاریخ و اوضاع و شرائط گوناگون - حتی تا عصر صفویه - در قله رفیعی از لحاظ موقعیت قرار داشت . در زمان صفویه نیز زیر سایه همت دانشمندانی نستوه و دلباخته (اهل البیت )، تشیع در تمام زوایای سرزمین ایران نفوذ كرد و قلبهای بیدار ملت ایران را در اختیار خود گرفت . و نتیجة این اوضاع ، امپراطوری عثمانی را در بیم و حراثی شگرف فرو برد.

در نقاطی كه تحت حكومت عثمانی ها قرار داشت جاسوسها و چشمهای تیزبینی ، مردم را می پائید كه از هر قضیه ای سردرآورند، قضیه ای كه احیانا ممكن بود تا قلب و مركز حكومت عثمانی پیشروی كرده و اریكه خلافت این سامان را واژگون سازد.

بدیهی است كه شیعه بیش از هر گروه دیگری تحت مراقبت قرار داشتند؛ چون می دانستند آنان دارای آنچنان تحرك و نیروئی در برابر طاغوتیان زمان هستند كه اگر دست بكار گردند خطر برای حكومت ، حتمی است و آنها بهیچوجه در برابر اوامر مخالف با مبانی اسلام ، سر تسلیم فرود نمی آورند.

این مراقبت با شدیدترین وجه در شهرهائی معمول می گشت كه قبلا حكومتهای شیعی در آنجا سازمان یافته بود، از قبیل (حلب ) كه موطن حمدانیان به شمار می رفت .

اگر ما این نكات را در نظر گیریم رمز فشار و مراقبتهای شدید را درمی یابیم

كه شهید ثانی را سخت می آزرد. بازگشت شهید ثانی از بعلبك به سوی موطنش ، معلول چنین فشاری بود، زیرا او در مدرسه نوریه این شهر، حلقه جالب توجهی از علماء و عشاق فضیلت را تشكیل داد كه خود، دروس و موعظه های خویش را به آنها القاء می نمود، و آنچنان مورد توجه و مشمول اقبال مردم واقع شد كه به هر فرقه مطابق مذهب آنها فتوی می داد، و در هر مذهبی كتابهای درسی شان را تدریس می كرد.

این حركت و علمی شگرف ، برای حكومت عثمانی - آنهم در چنین منطقه ای - خوش آیند نبود. پس باید ناگزیر برای این نهضت ، مرزی ایجاد كرد تا از پیشروی آن جلوگیری به عمل آید و این جنبش از سرعتش بازایستد تا به نقاط دیگر سرایت نكند.

لكن چگونه باید به چنین هدفی رسید و باید از كجا شروع كرد؟ برای حل این مشكل ، یك راه منحصر به فردی وجود داشت و آن این بود كه راءس و عضو حیاتی این حركت باید قطع می نمود.

به خاطر سیاست نابكارانه و روحیه ای آكنده از كینه ، و بیم از ملك و حكومت ، به منظور نگاهبانی از اریكه ای كه پایه هایش بر ریختن خون پاكان نهاده شده بود، شهید ثانی در راه اسلام و تشیع قربانی شد.

معروف شامی وقتی می دید شخصیت او تحت الشعاع بارقه حضور این دانشمند بزرگوار واقع شده است مسلما نائره كینه عداوت و لهیب حسادت در دلش ‍ شعله ورتر می گشت .

پیش بینی شهید ثانی درباره شهادت خود:

شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی ، پدر شیخ بهائی می گفت : روزی بر شهید ثانی وارد شدم و او را سخت اندیشناك یافتم كه در خویشتن فرو رفته بود.

علت چنین حالتی را از او جویا شدم ؟ به من گفت : برادرم ! چنین می پندارم كه دومین شهید باشم ، زیرا در عالم رؤ یا سید مرتضی (علم الهدی ) را به خواب دیدم كه مجلس ضیافتی تشكیل داد و علماء و دانشمندان شیعه امامیه در آن شركت داشتند. وقتی من وارد این مجلس شدم ، سید مرتضی از جا برخاست و به من تهنیت گفت و دستور داد كه در كنار شهید اول جلوس كنم . و چنانكه خواهیم دید، و دیده ایم ، این دانشمند عالیمقدار همچون استاد بزرگوار، یعنی شهید اول - در طریق دفاع از حریم اهل البیت (علیهم السلام ) و نشر و ترویج تعالیم و مبانی آنان - به شهادت رسید و به (شهید ثانی ) ملقب و نامبردار شد.

در رساله (مسائل السید بدرالدین حسن الحسینی ) - كه سید مذكور با شیخ حسین بن عبدالصمد در این رساله پرسشهائی را در میان گذاشت چنین آمده است : (سؤ ال : استاد و مولای ما درباره قضیه ای كه از شهید ثانی نقل می شود چه عقیده ای دارند كه می گویند: شهید ثانی از نقطه ای در استانبول عبور می كرد، و شما نیز همراه او بودید، شهید ثانی به شما گفت : قریبا شخصی محترم در این نقطه به قتل می رسد، و این پیش بینی به واقعیت پیوست و شهید ثانی در همین نقطه به شهادت رسید. بی تردید باید این واقعه را از كرامات و حالات خارق العاده این شخصیت بزرگوار تلقی كرد، (آیا این قضیه ، درست است )؟ جواب - آری ، بدینسان چنین پیش بینی صورت گرفت . و من مخاطب او در این پیش بینی بودم . و به ما نیز چنین گزارش دادند كه استاد در همان نقطه به شهادت رسید. و این حادثه را - از طریق مكاشفه نفسانی - برای خویش پیش بینی و آینده نگری كرده بود).

كیفیت شهادت شهید ثانی

مرحوم شیخ حر عاملی (رضوان الله علیه ) می نویسد:

(علت شهادت شهید ثانی - طبق آنچه كه از بعضی علماء شنیدم و نوشته های دانشمنداننیز آنرا تاءیید می كند - این بود كه دو نفر از مردم (جبع ) به منظور مرافعه ومحاكمه به شهید ثانی مراجعه كردند، و او نیز (طبق قانون شرع ) دعوی را به نفع یكیاز طرفین و به ضرر طرف دیگر فیصله داده و حكم صادر نمود. شخص محكوم از اینداوری (كه به حق انجام گرفته بود) به خشم آمد و نزد قاضی صیدا، یعنی همان(معروف - شامی ) رفت (و درباره او سعایت كرد). شهید ثانی همزمان با این جریان ،سرگرم تاءلیف كتاب (الروضة البهیة شرح لمعه ) بود، و غالبا در هر روزی یكجزوه از این كتاب را می نگاشت . و چنانكه از نسخهاصل (شرح لمعه ) استفاده می شود: این دانشمند بزرگوار، كتاب مزبور را در مدتشش ماه و شش روز تاءلیف كرد؛ زیرا شهید ثانی در صفحه عنوان این كتاب ، تاریخشروع تاءلیف آنرا یادداشت كرده بود.

باری ، معروف شامی ، شخصی را برای یافتن و دستگیركردن شهید ثانی به (جبع ) گسیل داشت . این عالم بزرگوار در انگورستانی كه از آن او بوده است ، مدتی را بدور از مردم و با فراغ بال از مشاغل دیگر، سرگرم تاءلیف بود. (لذااین ماءمور، موفق به دستگیری او نشد. یكی از اهالی شهر به این ماءمور گفته بود: مدتی است كه شهید ثانی از این دیار به سفر رفته و ما او را نمی بینیم . به شهید الهام شده بود كه همزمان با این جریانات ، راه سفر به مكه را در پیش گیرد و به انجام مراسم حج قیام كند؛ با اینكه بارها به سفر حج رفته بود. لكن هدف شهید ثانی چنان بود كه در این ایام بحرانی و خطرناك ، متواری گردد و از دید جاسوسان پنهان بماند، لذا در محملی روپوشیده سفر خود را آغاز كرد تا كسی او را نبیند و نشناسد.

قاضی (صیدا) به پادشاه روم ، (یعنی سلطان سلیمان ) نوشت كه در بلاد شام ، عالم و دانشمندی را می شناسد كه نسبت به مذاهب اربعه اهل سنت ، فردی بدعت گذار به شمار می آید، و به اصطلاح : (رافضی ) است ، و دست اندركار تبلیغ و نشر عقائد و ایده های خود می باشد). سلطان سلیمان ، فردی را برای یافتن و دستگیركردن شهید ثانی ماءمور كرد و به او گفت ، باید او را زنده دستگیر كنی تا میان او و دانشمندان بلاد ما گردهم آئی فراهم آید و با وی مباحثه و مناظره كنند، و بر مذهب و آئین او آگاهی یابند تا من بر مقتضای مذهب خود حكم صادر نمایم .

ماءمور یاد شده به (جبع ) آمد (و از شهید ثانی پرس و جو كرد، به او اطلاع دادند كه به سفر حج رفته است ) این شخص ، روی به سوی مكه نهاد تا در میان راه مكه با شهید برخورد و او را دستگیر نمود.

(ماءمور كذائی با پیشنهاد شهید ثانی - مبنی بر اینكه پس از انجام مراسم حج با وی به دلخواه خود عمل كند - موافقت كرد) و آنگاه كه شهید ثانی از مراسم حج فارغ گردید، همراه او، راه بلاد روم را در پیش گرفت . وقتی به بلاد روم رسیدند مردی این ماءمور را دید و از او درباره شهید ثانی سؤ ال كرد؛ در پاسخ گفت : وی یكی از علمای امامیه و دانشمند شیعی است كه ماءمورم او را نزد سلطان روم ببرم . آن مرد گفت آیا از آن جهت بیمناك نیستی كه به سلطان گزارش كنند كه تو در حق این شخص و در خدمت به او كوتاهی كردی و او را آزردی ؛ او را یارانی است كه در صدد یاری از وی برمی آیند و از او به دفاع برمی خیزند، و احیانا ممكن است این جریان ، موجب قتل تو گردد؟ صلاح در این است كه او را به قتل رسانی و سر بریده او را نرد سلطان بری .

این مرد سبك مغز و سنگدل ، این عالم كم نظیر را همانجا در ساحل دریا به شهادت رساند.

ماءمور مذكور سر بریده شهید ثانی را نزد سلطان آورد؛ لكن سلطان بر او

برآشفت و او را سرزنش كرد و به وی گفت : من به تو دستور دادم كه او را زنده بیاوری ؛ ولی تو برخلاف فرمانم او را به قتل رساندی .

سید عبدالرحیم عباسی ، (نویسنده كتاب (معاهدالتنصیص ) - كه با شهید ثانی ، سابقه دوستی و آشنایی داشت - با دیدن سر بریده این عالم بزرگوار، متاءثر گردید) و در نتیجه مساعی او این ماءمور به جزای عمل نابكارانه خود رسید و سلطان او را كشت ).